سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برنامه رادیویی گنج سعادت

فضیلت سادهزیستی

فضیلت ساده‌زیستی

دو تا از مفاهیم مرتبط با مبحث زهد یکی ساده‌زیستی و تکلّف یکی هم قناعت است که در چند جلسه هر دوی این مفاهیم را برررسی خواهیم کرد إن شاء لله.

تعریف ساده‌زیستی:

به آداب و رسوم که معقول و متعارف و شرعی باشند ساده‌زیستی گفته می‌شود چه در روش، منش، کنش و واکنش در حوزه‌های فردی، جمعی، خانوادگی، فامیلی، با دوستان، آشنایان، در روابط اجتماعی، کلان تشکیلاتی.

در تمام شئون زندگی اعم از امکانات زندگی، در پوشش، خوراک، در سبک زندگی درتمام اینها جوری باید باشد که در آن افراط نباشد تفریط هم نباشد؛ بیشتر از وقار نه کمتر از وقار هم نه؛ میانه معتدل.

وقار یک منش خاص است در آینده و به تناسب، آیات و روایات آن را بررسی خواهیم کرد از جمله آیات: مَا لَکُمه لَا تَرهجُونَ لِلَّهِ وَقَاراً است وقار یک منش خاص با طمأنینه همراه با آرامش و صبوری که إن‌شاءلله دقیق‌تر به وقتش عرض می‌شود.

ساده‌زیستی یعنی نسبت به اصول و حدود زندگی، مقیّد باشم و لاابالی نباشم از آن طرف به تکلّفاتی که زندگی را سنگین می‌کند مشغول و گرفتار نشوم ساده‌زیستی یعنی مقیّد باشم ولی خودم را گرفتار قیود دست و پا گیر نکنم مقیّد باشم ولی بیرون از حد اعتدال، گرفتار افراط و تفریط در زندگی نباشم.

در حوزه زبان، مثل لحن و صدا و حتی زبان بدن، در حوزه چشم، نگاه ادادار مثلاً نداشته باشم از آن طرف، شل و ول نباشم الکی هم سختگیر نباشیم که «سخت می‌گیرد خدا بر مردمان سختگیر» برای نمونه قبلاً کنار درب منازل، سکو بود عابر وقتی که خسته می‌شد یا درد داشت آنجا روی سکو می‌نشست یک استراحتی می‌کرد الان که سکو نیست اگر هم بود و کسی هم باشد که خسته باشد و درد داشته باشد بر روی سکو نمی‌نشیند مبادا اتوی رفتارش بشکند یا شیشه تکلّفش بشکند یا خدای نخواسته مردم او را نبینند شما را توجه دوباره می‌دهم به اینکه بخشی از تکلّف، با چشم مردم مرتبط است چشم مردم، گرفتاری‌ای هست که ما را ول نمی‌کند.

زندگی یعنی رعایت اصول و نگه داشتن حدود

منظور ما از آدم‌های ساده‌زیست، افرادی که عمداً تنبل و لش و چرک هستند نیست مراد ما از ساده‌زیستی افرادی که عمداً سر و وضع نامرتبی دارند نیست.

زندگی دارای اصول و حدود است آن زندگی که در آن اصول و حدود نباشد حقیقتاً زندگی نیست یا زندگی انسانی نیست چون زندگی ترکیبی است از حدود و اصول تکوینی و تشریعی در حوزه فردی، جمعی، خانوادگی، سازمانی، تشکیلاتی، کلان، اجتماعی.

در حوزه انسانی، زندگی بدون اصول و حدود نمی‌شود و نداریم و نباید داشته باشیم اگر هست یک تنزّل و یک هبوط و سقوط از مرتبه انسانی به یک مرتبه پایین‌تر است.

اصول و حدود، ذاتی زندگی است زندگی چیزی جدای از اصول نیست چیزی جدای از حد و حدود در مرتبه انسانی نیست زندگی را به خاطر همین حد و حدودش است که از اساس زندگی نامیده‌اند کسی که طالب زندگی در مرتبه انسانی است باید اصول و حدود زندگی را رعایت کند و اصلاً خود همین رعایت، یکی از اصول زندگی به شمار می‌آید.

عرض کردیم رعایت اصول تکوینی و اصول تشریعی خداوند در آیه 229 سوره بقره می‌فرماید تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ این‌ها حدود الهیست فَلَا تَعْتَدُوهَا خداوند می‌فرماید از حدود نگذرید و تجاوز نکنید باز می‌فرماید وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ هر کسی تحدّی کند و پا را از حدود الهی فراتر بگذارد فَأُولَهئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ این‌ها ستمکارند. یک سؤال: به چه کسی ستم کرده؟ پاسخ: به خودش به زندگی و زندگی‌ای که برای اوست و او قرار است در دل همین زندگی بار بیاید او با این کار در واقع دارد نعمت‌ها را به هم می‌ریزد او دارد نظام تکوین و تشریع و آفرینش و آن اصول و حدود را به هم می‌ریزد زندگی بدون اصول، زندگی بدون حد و حصار، زندگی انسانی نیست زندگی نفسانیت است این نفس امّاره است که می‌خواهد بدون چپر و بدون پرچین و بدون سنگچین باشد بدون حد و مرز، رها و آزادِ آزاد باشد و هیچ حد و حدودی را رعایت نکند زندگی بدون اصول، مربوط به مرتبه حیوانیّت است بیرون از تمدن است به شهر فکر و ذهن مربوط نیست مربوط به پشت کوه تمدن است.

ساده‌زیستی تجلّی زهد

علت اینکه دقیقاً بعد از بحث زهد، ساده‌زیستی را بحث می‌کنیم به جهت اینکه ساده‌زیستی با زهد، مرتبط است با زهد ارتباط وثیقی دارد ساده‌زیستی و نداشتن تکلّف از مصادیق زهد است زهد اگر بخواهد در چیزی تجلّی کند از جمله در همین ساده‌زیستی است.

ساده‌زیستی شرط خدا با همه اولیاء

اگر خدای متعال برای بعثت پیامبران و برای امامت اولیاء الهی، زهد را شرط کرده در واقع با آن‌ها ساده‌زیستی را شرط کرده در واقع به آن‌ها نداشتن تکلّف را شرط کرده است نداریم که پیغمبری ساده‌زیست نباشد نداریم امامی که اهل تکلّف باشد همه مبرای از تکلّف و متلبّس به همین ساده‌زیستی بوده‌اند؛ ساده‌زیستی در زندگی پیامبران و اولیاء الهی یک اصل بوده است.

پس اگر آقا رسول الله صلی الله علیه و آله جناب خلُق عظیم جناب أسوه حسنه قرار است از ایشان الگو بگیریم باید به ساده‌زیستی ایشان اقتدا کنیم به ساده‌زیستی آقا امیرالمومنین علی علیه‌السلام در حوزه ولایت و ولایت‌مداری اقتدا کنیم.

اگر بخواهیم ولایت مداری به معنای حقیقی کلمه باشد باید در ساده‌زیستی ما خودش را نشان بدهد یکی از اصول زندگی حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین، ساده‌زیستی و نداشتن تکلّف است.

آقا امام صادق علیه‌السلام به نقل از آقا رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند که نحن معاشر الانبیا و الأمنا و الأتقیاء ما گروه پیامبران و گروه امانت‌داران و گروه متقین و پرهیزکاران و خویشتن‌داران از تکلّف به دوریم و مبرّا هستیم همان‌جوری که خدای متعال با ما شرط کرده که زاهد باشیم و با ما شرط شده که ساده‌زیست هم باشیم از تکلّف دور باشیم ما انبیاء همگی از تکلّف دور هستیم.

متن کامل حدیث امام صادق و امام باقر علیهما‌السلام:

الإمام الصادق علیه‌السلام: لَیسَ فِی الجُملَةِ مِن أخلاقِ الصّالِحینَ ولا مِن شِعار المُتَّقینَ التَّکَلُّفُ! مِن أیِّ بابٍ کانَ . قالَ اللّهُ تَعالى لِنَبِیِّهِ«قُل ما أسأَلُکُم عَلَیهِ مِن أجرٍ وَ مَا أنَا مِنَ المُتَکَلِّفینوَ قَالَ النَّبِی صلی الله علیه وَ آله: نَحنُ مَعاشِرَ الأَنبِیاءِ وَ الاُمَناءِ وَ الأَتقِیاءِ بَراءٌ مِنَ التَّکَلُّف یعنی به طور کلّى تکلّف و رنج‌پذیرى بیهوده از اخلاق صالحان و شعار پرهیزگاران نیست، هر گونه که باشد خداوند به پیامبرش فرمود: بگو من از شما مزدى نمى‌طلبم و از متکلّفان نیستم پیامبر نیز فرمود: ما پیامبران و امانتداران و پرهیزگاران، از تکلّف بیزاریم.

الإمامُ الباقرُ علیه‌السلام: إنَّ اللّهَ بَرَّأ محمّدا صلى الله علیه و آله مِن ثلاثٍ: أن یَتقوَّلَ علَى اللّهِ أو یَنطِقَ عن هَواهُ أو یَتَکَلَّفَ؛ امام باقر علیه‌السلام فرمودند خداوند حضرت محمّد صلى الله علیه و آله را از سه چیز مبرّا کرد: اینکه بر خدا سخن دروغ ببافد یا از روى هواى نفْس خود سخن بگوید، یا تکلّف ورزد. در واقع از جمله ویژگی‌های رسول الله در مورد سوم این است که ساده‌زیست و اهل پرهیز از تکلّف بودند.

دسته‌بندی انسان‌ها در موضوع ساده‌زیستی:

انسان‌ها در همین موضوع ساده‌زیستی به سه قسم دسته‌بندی می‌شوند بعضی‌ها افراطی برخی تفریطی و بعضی عاقل و متعادل هستند.

گروه نخست، افراد افرطی هستند معمولاً خودشان را وسط آداب و رسوم جهلی و نامعقول و من درآورده گرفتار کرده‌اند و گرفتار می‌کنند این غل و زنجیر و قیود و تکلفات را به خودشان محکم بسته‌اند جشنشان یک جور، عزایشان یک جور، غذایشان یک جور، غذا خوردنشان یک جور دیگر، لباسشان یک جور، مهمانی‌ها، معاشرت‌ها، پذیرایی‌ها، مسافرت‌ها به اسم آبرو به اسم خاندان به اسم عشیره و قبیله به اسم کلاس، پز سواد مدرک، اون یکی به اسم فرهنگ به اسم سیاست به اسم هر چیزی که بفرمایید ساعت‌ها خودش را وقت می‌گذارد بزک می‌کند هزینه می‌کند تا از خانه میاد بیرون آنقدر مراقبه که یه وقتی مثلاً اون بزکش شره نیاد یا نشکنه همه اینا انحراف است افراط است افراط از آن چیزی که خدای متعال در حد اعتدال از اهل ایمان و از جامعه ایمانی و دینی خواسته است.

دشته دوم، آدم‌های تفریطی هستند کلاً به اصول و حدود زندگی پشت کردند و پشت پا می‌زنند معمولاً به اسم تقوا به اسم دین از جمله به اسم زهد، همه اصول و حدود زندگی را که ذات زندگی است را پس می‌زنند در واقع این‌ها «زندگی» را معمولاً پس می‌زنند لاقید هستند لایوالی هستند من باشم می‌شوم لاأبالی؛ تنبل، بیعار همان طور که عرض شد گاهی اوقات به اسم ارزش‌های دینی این گونه رفتار می‌کنند تازه خیلی هم پز می‌دهند و خودشان را هم باکلاس‌تر از دیگران می‌دانند خودشان را دیندار حقیقی می‌دانند اما با ظاهری نامرتب.

 و عرض کردیم مخاطب ما در فضیلت ساده‌زیستی افرادی که تنبل و لش و چرک هستند یا افرادی که سر و وضع نامرتبی دارند و به خصوص آن‌هایی که از دین، وام‌گیری می‌کنند و این بی‌مسئولیتی‌ها را به اسم دین، تمام می‌کنند اینها اصلاً مورد نظر ما نیستند و ما داریم درباره ساده‌زیستی حرف می‌زنیم که یک فضیلت است یک انسانیّت است یک دینداری وثیق و معتبر و بالادست و باکلاس در درجه ویژه و ویژگان انبیاء و اولیاء داریم حرف می‌زنیم.

مورد سوم افراد عاقل و متعادل هستند نمونه سیره آقا رسول الله و حضرات معصومین سلام الله علیهم که آدرس اصلی ما در بحث ساده‌زیستی همین است سیره جناب أسوه حسنه صلی الله علیه و آله و سلم و خلق حضرت خلُق عظیم صلوات الله و سلامه علیه و علی آله که إن شاء الله در آینده دوباره از همین قسمت ورود می‌کنیم.