تطبیق نماز با زهد
نماز زاهدانه
زهد، اوّلین سلاح و جوشن سالک برای رفتن به مبارزه با شیطان است؛ زهد به کمک شریعت، زندگی ما را میسازد و این دو وقتی با هم جمع شدند نماز ما را میسازند؛ زهد، شرط رسیدن به مقام امامت و نبوت بود همچنین بیان شد که زهد، باید اختیاری باشد تا منشأ همه این خیرات باشد و الا زهد قهری آدم خودش را میطلبد و تا مادامی که انتخاب نشود منشأ همه این برکات نخواهد بود.
نکته اوّل اینکه در جلسات قبل، ذیل برخی روایات، ده مرتبه برای زهد بیان شد که تعدادی از آنان عبارتند از: مال، اولاد، لباس، غذا، همسر الان عرض میکنم که هر یک از این درجات، مزاحم نماز هستند بنابراین اگر قرار است نماز، نماز باشد باید در این ده درجه، آنچه که مزاحم نماز است و به نماز لطمه میزند نمازگذار از آن کناره بگیرد.
نکته دوم: بیان شد که زهد به معنای پرهزکاری و بیتوجهی به جلوههای دنیاست.
نکته سوم: زهد، جایگاه توحیدی دارد یکی از تکالیف و مصادیق در توحید عملی، زهد است. آقا رسول اللّهِ صلى الله علیه و آله فرومدند: ما تَعَبَّدُوا للّهِ بشَیءٍ مِثلِ الزُّهدِ فی الدنیا؛ خداوند را با هیچ عبادتى همانند دل برکندن از دنیا نپرستیدند؛ این حدیث یعنی اتفاقی که در عبودیت افتاده مرهون و مدیون زهدی است.
تطبیق نماز با زهد
نماز، ترجمان زهد است بزرگترین مصداق زهد، همین نماز است نماز، عبادت است مظهر توحید عملی و عبادی به حساب میآید ترجمان کناره از زرق و برق دنیا همین نماز است وقتی تکبیرالإحرام میگوییم همه چیز را پشت سر میگذاریم و رو به قبله میشویم هم در ظاهر و هم در باطن؛ در واقع سعی میکنیم به هر چیزی که روبرو و مقابل است بیاعتنا باشیم.
تعلّق با تعقّل با هم جمع نمیشود بنابراین نماز و دنیا با هم یکجا جمع نمیشوند هیچ کدام به هم نمیچسبند نه نماز اتیکت دنیاست نه دنیا اتیکت نماز.
موقع نماز باید از علقه و اتصال به دنیا کنده شویم از زق و برق دنیا مبرّا باشیم آن هم به معنای حقیقی کلمه.
اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ آیه میفرماید نماز قدرت بازدارندگی دارد نماز زاهدانه، نمازیست که فریبندگی دنیا را در خودش راه ندهد خود نماز، راه ندهد چون نماز، ادراک دارد در آیه آمده «إنّ الصلوة» دور نیست اگر بگوییم نماز باهوش نمازی است که گول زرق و برق دنیا را نمیخورد نمازگذار باهوش کسی است که با نمازش گول زرق و برق دنیا را نخورد این نکته خیلی مهم است چون بیان شد هرگاه نماز با نمارگذار، اتحاد عملی یعنی اتحاد عامل و عمل پیدا کند هوش نماز و عبودیت در نماز هم به نمارگذار انتقال پیدا میکند و او هم میتواند از زرق و برق دنیا، کناره باشد و نماز زاهدانه در او نزول اجلال کند و بنشینید.
عنایت داشته باشیم که تمام اعمال خوب آنچه از زهد دارند نماز زاهدانه همه آنها را به تنهایی دارد چون إِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا وَ إِنْ رُدَّتْ رُدَّ مَا سِوَاهَا شاهمنظومه عبادات، نمازاست؛ یعنی همه آن زهدهایی که در باقی عبادات هست نماز باید همه آن ها را یکجا داشته باشد و چون دارد توانمند است قوی است قدرت بازدارندگی دارد.
خداوند فرومد نماز «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکَرِ» پس قاعدتاً نماز باید هم خودش از زرق و برق فریبنده دنیا دور باشد و هم ما را به عنوان نمازگذار از زرق و برق دنیا دور کند ما را از فرییندگی دنیا دور کند هم درون نماز وقتی مشغول نمازیم هم بیرون نماز و وقتی از نماز فارغ شدیم همچنان باید نماز با ما باشد تلبّس به مبدأ نماز اتفاق افتاده و نماز همچنان با ماست و چون با ماست ما نمازگذار و مصلی هستیم هم درون نماز، ما را حفظ کند و نگذارد گول عوامل بیرون از نماز را بخوریم و از نماز غافل شویم و هم درون ما را حفظ کند هم بیرون ما را؛ پس نماز در عین حالی که خودش همایش و نمایش زهد است مهمترین پشتوانه زهد در همه اعمال به حساب میاد چون باقی عبادات از زهد نماز سهم دارند اگر نماز همه زهد را دارد در واقع زهدی که حج دارد زهدی که روزه دارد نماز آنها را همه با خودش دارد.
اگر همه عبادات را جمع کنیم باید نماز در بیاید و اگر نماز را پخش کنیم در هر مرتبهای به شکلی در میآید فرض کنید بالاترین مرتبه، مخصوص نماز است اگر نماز در ماه مبارک رمضان تنزّل کند میشود روزه اگر نماز در ایام حج تنزل کند میشود مناسک حج پس عمل عبادی حج در ماه حج، خودش نمازی است که اگر قرار است قبول باشد باید عطر و بوی نماز را داشته باشد برای این است که میگویند اگر نماز قبول باشد قاعدتاً باید حج نیز قبول باشد.
برای همین است که اگر کسی بر فرض، کار خوبی را انجام میدهد اما اهل نماز نباشد آن کار او هم پذیرفته نیست؟
قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ یعنی اوّل نمازگذار نبودیم چون اطعام مساکین ذیل نماز است که اگر نمازگذار بودیم حتماً این اطعام قبول را داشتیم.
پس کسی که ادعای خوش اخلاقی کند ولی نماز نخواند به او میگوییم اخلاق شما را وقتی پیگیر شویم مرادتان از اخلاق، محبت است و محبت را که پیگیری میکنیم میبینیم روی تبسّم تکیه دارد بفرمایید این چه اخلاقی است که با نماز، اینقدر بد، رفتار میکند و دژم است و راه نمیدهد به دین راه نمیدهد این چه اخلاقی است که به آقا رسول الله راه نمیدهد هر کسی را به اسم بشریت راه میدهد ولی به امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به قرآن و شریعت راه نمیدهد معلوم است که این یک، توهم در اخلاق است.
با نگاه عمیق عرض میکنم اگر انسانیت را بنویسند دین در میآید و اگر دین را بخواهند به صورت فضائل در بیاورند به صوت انسانیّت در میآید اینها با هم تزاحمی ندارد اینها هر کدام در جای خودش صورتی از دیگری به حساب میآید کسی که مدعی انسانیت است حتماً باید ذائقهاش با دین، جور در بیاید و الّا حتماً باید ذائقهاش با دین جور در بیاید معلوم است که مشکلی در گوارش ادراکی خودش اتفاق افتده که نسبت به نماز شناخت ندارد نماز را علاوه اینکه اقامه نمیکند و به جا نمیآورد نماز را نمیشناسد یک اتفاقی برای انسانیت افتاده اگر کسی دم از انسانیت دم میزند محال است با دین جمع نشود محال است با دین، تلخ برخورد کند از آن طرف اگر کسی متدین باشد حتماً بایدانسان باشد شریعت نمیپذیرد که ادعای تدیّن باشد ولی در خانه و بیرون خانه و محل کار، شرط انسانیت را محقق نکند.
زهد در نماز یعنی در نماز به چیزهایی که در اطرافم است توجه نکنم تا میشود اطرافم را از چیزهایی که حواسم را پرت میکنند کنار بگذارم محراب بسازم و آنجا که زرق و برق نیست آنجا محراب است آنجا میشود نماز زاهدانه را به همایش و نمایش گذاشت نماز زاهدانه یعنی نماز با حواس جمع نه با حواس پخش و پلا.
نبع: برنامه گنج سعادت تاریخ پخش در رادیو معارف 17 بهمن 1402 ساعت 18
به قلم مسعود رضانژاد فهادان